سنگ قبر . . .


دل نوشته های یک دیوانه

روی قبرم بنویسید کسی بود که رفت //// لحظه ای از غم ایام نیاسود که رفت

بنویسید از آغوش خدا آمده بود //// هیچ کس هیچ نفهمید چرا آمده بود

بنویسید نفهمید کسی دردش را //// هیچ کس درک نمی کرد رخ زردش را

بنویسید که یک عمر کسی را کم داشت //// در نگاهش اثر از حادثه ای مبهم داشت

بنویسید هوای دل او ابری بود //// بنویسید که اسطورهء بی صبری بود

بنویسید پرش لحظهء پرواز شکست //// بنویسید دلش را به دل پیچک بست

روی قبرم بنویسید دلی عاشق داشت //// دور تا دور دلش یاس و اقاقی می کاشت

رج به رج فرش دلش را گره با خون می زد //// شهرتش طعنه به رسوایی مجنون می زد

بنویسید که با عدل جهان مسأله داشت //// بنویسید که از عالم وآدم گله داشت

شعر جانسوزی اگر گفت همه از دل بود //// بنویسید که او پای دلش در گل بود

بنویسید که پروانه صفت سوخت پرش //// بنویسید غمی بود به چشمان ترش

بنویسید که همواره غمی پنهان داشت //// بنویسید به تقدیر و قضا ایمان داشت

بنویسید جوان رفت کهنسال نبود //// بنویسید اگر حرف نزد لال نبود

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:,ساعت 3:37 توسط میثم| |


Power By: LoxBlog.Com